تزاحم ملاکی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تزاحم ملاکی به تنافی دو ملاکِ موجود در یک موضوع، در مقام تشریع اطلاق می شود.
تزاحم ملاکی، مقابل تزاحم امتثالی و تزاحم حفظی، و به معنای تنافی میان دو مقتضیِ موجود در یک موضوع، در عالم جعل و تشریع است؛ به این معنا که گاهی یک فعل دارای دو حیثیت است، از یک جهت دارای مصلحتی است که موجب محبوبیت فعل نزد مولا، و مقتضی امر به ایجاد آن است، و از جهت دیگر، دارای مفسده ای است که موجب مبغوضیت فعل نزد مولا، و مقتضی نهی از انجام آن است؛ در چنین صورتی، بین دو مقتضی، تنافی و تزاحم پیش می آید، که به آن «تزاحم ملاکی» می گویند؛ برای مثال، از طرفی، شرب خمر، از آن رو که دارای مفسده است، مبغوض مولا است، و از طرف دیگر، به دلیل برخی منافع، دارای مصلحت و مقتضی محبوبیت و مطلوبیت است، و از آن جا که ملاک مبغوضیت (مفسده موجود در شُرب خمر) غالب است، در تزاحم بین این دو ملاک، جانب مفسده رعایت گردیده و از شرب خمر نهی شده است.در کتاب « بحوث فی علم الاصول » آمده است:«التزاحم الملاکی و هو فیما اذا افترض وجود ملاکین فی موضوع واحد احدهما یقتضی محبوبیته و الاخر یقتضی ما ینافیها و یضادها کالمبغوضیة مثلا، فیقع التزاحم الملاکی بمعنی انه یستحیل ان یؤثّر کل منهما فی مقتضاهما لمکان التضاد بینهما و من خصائص هذا التزاحم انه لا یکون الا فی موضوع واحد و الا لم یکن هناک اجتماع الضدین، فلو کان کل من الملاکین فی موضوع او حیثیة تقییدیة غیر موضوع الآخر فلا محذور فی تاثیرهما معا فی ایجاد الطلب و البغض...».

جمله سازی با تزاحم ملاکی

((وَ اَجْمَعَها لِرِضَى الرَّعِيَّةِ)) با جمع ميان اين دومطلب رعايت حق ورعايت اكثريّت و تودهمردم به اين نتيجه مى رسيم كه لزوم تقديم مصالح عمومى در موقع تزاحم با مصالحخصوصى و اقليّتها به ملاك اهميت آن است؛ زيراشكل دهنده هر جامعه اى همانا توده ملّت آن جامعه اند و اقليّتها بايد پيرو اكثريّت باشندو در سطح عموم ايشان نيز بر خوردار خواهند شد.
جاى ترديد نيست كه مفاد جمله: ((جَعَلْتُه عَلَيْكُمْ حاكِماً))جعل فعلى است، اعمّ از منصب جعل قضايى و يا ولايى، بنابراين، تمامى فقها داراى ايندو منصب خواهند بود و مشكل تزاحم فقها بايكديگر در حكم قضايى و يا ولايى و يا درتصرّفات خارجى بحث ديگرى است كه در انتقادات به ((ولايت فقيه ))ومشكل تعددفقها پاسخ آن خواهد آمد.(521)
كلمه (فى الارض ) (در روى زمين ) دريافته بودند، زيرا مى دانستند انسان از خاكآفريده مى شود و ماده بخاطر محدوديتى كه دارد طبعا مركز نزاع و تزاحم است، چه اينكه جهان محدود مادى، طبع زياده طلب انسانها را نمى تواند اشباع كند، حتى اگر همه دنيارا به يك فرد بدهند باز ممكن است سير نشود، اين وضع مخصوصا در صورتيكه توامبا احساس مسئوليت كافى نباشد سبب فساد و خونريزى مى شود.
و فضيلت و شرف اين علم نسبت بعلوم ديگر بهمان نسبت مقام الوهيت است درمقابل مخلوقات و مراتب مختلفه موجودات، و بهترين تعبير در اين مورد آنست كه بگوئيم:نسبت وجود است بعدم و نسبت حق است بباطل و نسبت نور است بظلمت و نسبت جهان صفا وروحانيت و انبساط است بعالم كدورت و ماديت و تزاحم.
562- مجمع تشخيص مصلحت با عضويت 12 نفر توسط امام خمينى قدّس سرّه در12/66 تعيين شد، 6 نفر آنها فقهاى شوراى نگهبان هستند، نتيجه آن تعيين عناوين ثانويّهاست كه در تزاحم با عناوين اوليّه مى باشند.
البته بين رجوع فعل به قوه و بين قسر دائم اين تفاوت وجود دارد كه رجوع مزبور مطلقاً محال است، ولى قسر دائم در خصوص اصل نوع مستحيل است؛ به طورى كه وقوع در منطقه تزاحم و قلمرو تنازع، مُصَحِّح قسر موردى خواهد بود، ولى مُجَوِّز رجوع مقطعى قرار نمى گيرد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چوب فال چوب فال پی ام سی فال پی ام سی فال عشق فال عشق فال فرشتگان فال فرشتگان