تحت التراب

لغت نامه دهخدا

تحت التراب. [ ت َ تَت ْ / تُت ْ ت ُ ] ( از ع، اِ مرکب ) زیر خاک. || کنایه از قبر:
زآنک این مشتی دغل باز سیه گر، تا نه دیر
همچو بید پوده میریزند در تحت التراب.عطار ( دیوان چ نفیسی ص 326 ).

فرهنگ فارسی

زیرخاک: (( از بلندی پایگاه دولتتت فوق الفلک وزنژندی جایگاه دشمنت تحت التراب. ) )
زیر خاک یا کنایه از قبر

جمله سازی با تحت التراب

168-كافى، ج 8، ص 57، روايت 18،اصل روايت به اين صورت اسن، لولا اءن تقول فيك طوائف من امتى ما قالت النصارىفى عيسى بن مريم، لقلت فيك قولا لا تمر بملاء من الناس الا اءخذوا التراب من تحتقدميك يلتمسون بذلك البركة
مرد عرب شروع به گريه كردن نمود: حضرت فرمودند: شايد عطاى ما را كم شمردى.گفت: خير گريه من براى آنست كه چگونه اين دست با جود و كرم زير خاك پنهان مىشود كيف ياءكل التراب جودك سفينة البحار / 4 /1 07
5- گاهى بزرگترين جنايت ها، زير پوشش مقدس ترين شعارها صورت مى گيرد. ( اءيُمسكه على هون ام يدسّه فى التراب ) (به نام حفظ آبرو، فرزندشرا زنده بگور مى كند)
ان البريّة فعلية من البرى، و البرى: التراب، فكان تاءويله على قوله منتاءوّله كذلك: انه مخلوق من التراب....(1014)
يتورى من القوم من سوء ما بشر به اء يمسكه على هون اءم يدسه فى التراب اءلا ساء مايحكمون(59)