بچه ٔ دوگانه

لغت نامه دهخدا

بچه دوگانه. [ ب َ چ َ / چ ِ / ب َچ ْ چ َ / چ ِ ی ِ دُ ن َ / ن ِ ] ( ترکیب وصفی، اِ مرکب ) توأم. ( دهار ). دو بچه که همزاد باشند. توأمان. همزاد. دوغلو.

فرهنگ فارسی

همزاد دوقلو.

جمله سازی با بچه ٔ دوگانه

نه از حشیق چو صوفی در اهتمام عروجم نه از دوگانه چو زاهد در انتظار سروشم
2- مزدوج شده: بین دو پیوند دوگانه فقط یک پیوند یگانه وجود دارد.
این یگانه نه دوگانه‌ست که از وی برهی به سلام و به تشهد نرهد جان ز شهود
سپاس جود تو فرض است آفرینش را درین فریضه دو گیتی همان دوگانه تست
3- متراکم شده یا غیر مزدوج: که در آن بین دو پیوند دوگانه دو یا چند پیوند یگانه وجود دارد.
چو ندیده‌ست نشانه نبود اسپر و تیرش چو نخورده‌ست دوگانه نبود مرد یگانه