بنا انداختن

لغت نامه دهخدا

بنا انداختن. [ ب ِ اَت َ ] ( مص مرکب ) مرادف رنگ خانه ای ریختن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). پی افکندن. بنیاد نهادن:
ز نو میخواهم اندازم بنای عشرت آبادی
که روزی خاک و خشت این کهن ویرانه خواهم شد.آصفی ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

مرادف رنگ خانه ریختن

جمله سازی با بنا انداختن

و بر آن سوار شويد كه روان شدن و لنگر انداختن آن بنام خداست.