امرود اغاج
فرهنگ فارسی
جمله سازی با امرود اغاج
باد امرود همی ریزد اگر نفشانی میفتد در دهن هرکی دهان را بگشود
بلی چو مرد شکمخوار باغبان باشد نه گل بگلبن ماند نه آبی و امرود
پنج روز آن باد امرودی نریخت ز آتش جوعش صبوری میگریخت
از لطافت در میان سیب و امرود است جنگ مشت از آن مالند بر فرق دگر از روی کین
همان هیات که از امرود و شاخش به خاطر اندرست آید به خاطر