الماس شربتی

لغت نامه دهخدا

الماس شربتی. [ اَ س ِ ش َ ب َ ] ( ترکیب وصفی ) نوعی از الماس است. ( بهار عجم ) ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

نوعی از الماس است

جمله سازی با الماس شربتی

مراکز خرید محله ازگل: میوه و تره بار ازگل، شهروند ازگل و مجتمع‌های موجود در محله ازگل و تجاری الماس
تام و جری به عنوان دستیار باید به شرلوک هولمز کمک کنند تا دزد الماس و طلاهای سلطنتی را پیدا کند.
زخمی شوق توام، سینهٔ جوشان دارم خانه در کوچهٔ الماس فروشان دارم
مواد ساینده، هم الماس و هم اکسید آلومینیوم، به چرخ سنگی پیوند می‌خورند که اجازه می‌دهد تا چرخ لایه‌های اکسید روی سطح قطعه کار را حذف کند.
عقده دل که در او ناخن الماس شکست فتحش از جنبش ابروی سخن می آید
به ناف آهو اگر مشک خون شود چه عجب به کامت الماس ار شهد گشت هم شاید