الغ ایف

لغت نامه دهخدا

الغایف. [ اُ ل ُ ] ( ترکی، اِ ) این کلمه در تاریخ جهانگشای جوینی در موارد متعدد آمده و در نسخه بدل الغ انف نیز ذکر شده است و چنین مینماید که نام کسی یا اردویی بنام همان کس بوده است: چون از الغ ایف برفتند و به اردوی توراکیناخاتون رسیدند... ( تاریخ جهانگشای جوینی چ لیدن ج 2 ص 241 ). چون بحضرت اردوی الغ ایف رسید... ( ایضاً ص 243 ). از آن جملت یک کس بحضرت الغ ایف رسید. ( ایضاًص 272 ). چون به اردوی الغ ایف رسید. ( ایضاً ص 273 ).

فرهنگ فارسی

این کلمه در تاریخ جهانگشای جوینی در موارد متعدد آمده.

جمله سازی با الغ ایف

مؤمن و ترسا جهود و گبر و مغ جمله را رو سوی آن سلطان الغ
سرانجام، برادرزادهٔ الغ‌بیگ، عبدالله میرزا (۱۴۵۰–۱۴۵۱)، بقایای او را در گور امیر در سمرقند زیر پای تیمور، دفن کرد. این بقایا بعدها در سال ۱۹۴۱ توسط باستان‌شناسان شوروی پیدا شد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
لنگ
لنگ
مواظب
مواظب
اسرار کردن
اسرار کردن
مجال
مجال