اشتی پذیر
فرهنگ عمید
۲. قابل صلح وسازش.
فرهنگ فارسی
قابل صلح
جمله سازی با اشتی پذیر
ور بوی خوش پذیر و پژمرده همچو خردهت بسوزد از خرده
نور می بایدت در دل گیر که دل است از خدای نور پذیر
حکیم گوید و این است کار عقل بصیر که نیست ماهیت شیئی انقلاب پذیر
قصد شبگیر کن که بی شبگیر نیست این راه انقطاع پذیر
در خواجگی به فخر پذیرفته ام تو را در بندگی به فضل رهی را فرا پذیر
پرهیز کن ز صحبت اصحاب لوم از آنک گردند از لئام کریمان اثر پذیر