لغت نامه دهخدا
ابن ابی حیه. [ اِ ن ُ اَ ح َی ْ ی َ ] ( اِخ ) منجم. از مردم بغداد. شاگرد جعفربن مکتفی و از پیوستگان اوست و جعفربن مکتفی را در این علوم دست و تتبع بوده است. ( از قفطی ).
ابن ابی حیه. [ اِ ن ُ اَ ح َی ْ ی َ ] ( اِخ ) منجم. از مردم بغداد. شاگرد جعفربن مکتفی و از پیوستگان اوست و جعفربن مکتفی را در این علوم دست و تتبع بوده است. ( از قفطی ).
منجمی از مردم بغداد
💡 ذال و لام و با ز هجرت وز رجب بود آنکه داشت خاطر ابن یمین بر نظم این گوهر شعف
💡 113-عبارت ابن اثير چنين است: ((حتى ارثكم )).احتمال مؤ لف چنين است: ((حتى اثاءركم )) (م ).
💡 وقتى به بصره مراجعت كردند، نوشتن امان نامه را به عهده ابن مقفع كه منشى مخصوصعيسى بود، گذاردند و از وى خواستند كه آن را به قدرى محكم و موكد بنويسد كه منصورنتواند آسيبى به عبدالله بن على برساند.
💡 وی در همین اثر بارها به سخنان ابن عربی اشاره و از او تجلیل میکند اما در برخی مسائل از جمله تعیین مصداق خاتم الاولیا با او مخالف است.
💡 پدرت هم اعور (یک چشم) بود و سالم نیک تر از یک چشم است. با این همه، چگونه بر قوم خویش سروری بیافتی؟ ابن اعور وی را پاسخ داد که: تو معاویه ای و معاویه جز ماده سگی نیست که با عوعوی خویش سگان را میخواند.
💡 پیش ازین گر شاعران بودند چون ابن یمین شاعری قادرتر از وی اینزمان باری نخاست