گیل سرخ

لغت نامه دهخدا

گیل سرخ. [ س ُ ] ( اِ مرکب ) نام فارسی زُعرور باشد. ( مخزن الادویه ). گیلک. گیل. رجوع به زعرور شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) زعرور زالزالک
گیلک. گیل

جمله سازی با گیل سرخ

کاربرد نام‌های ایرانی کهن هم‌چون خردسب شیدو، هرمزکیل، شاهک، گیل‌سوار، سرخ‌ورد، مهرویه و زرند و مانند این‌ها این گمان را قوی می‌کند که این افسانه کهن بوده که بعدها یعنی در سدهٔ ششم به فراخور زمان نو شده‌است.