گوژپشتی

لغت نامه دهخدا

گوژپشتی. [ پ ُ ] ( حامص مرکب ) صفت گوژپشت. خمیدگی. انحناء. دوتویی. گوژی:
تنی چون خرکمان از گوژپشتی
بر او پشتی چو کیمخت از درشتی.نظامی.

دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:قوز

جمله سازی با گوژپشتی

💡 گر نیستی تن من تا چند گوژپشتی ور نیستی دل من تا چند بیقراری

💡 دلفین‌های گوژپشتی که در آب‌های چین زندگی می‌کنند با نام دلفین سفید چینی خوانده می‌شوند.