گریون

لغت نامه دهخدا

گریون. [ گ َ ری وَ ] ( اِ ) علتی است که آن را به هندی داد و به عربی قوبا گویند. ( برهان ) ( آنندراج ). بریون. ( رشیدی ).

فرهنگ عمید

= گر۳

جمله سازی با گریون

💡 جیرسرایی در ۱۱ سالگی به آلمان فرستاده شد و نزد عموی خود در شهرک گریون‌بروخ اقامت گزید و به مدرسه رفت. جیرسرایی، عضو هیئت مدیره منطقه‌ای حزب «دموکرات‌های آزاد آلمان» است. او از سال ۲۰۰۹ تا سال ۲۰۱۴ قائم مقام مدیر منطقه نویس بود.