گرده بان

لغت نامه دهخدا

گرده بان. [ گ ِدَ / دِ ] ( ص مرکب ) نگهبان، چه گرده بمعنی نگاه هم آمده است. ( برهان ) ( آنندراج ). جردبان معرب گرده بان است. ( منتهی الارب ). || بخیل. ممسک. لئیم.

فرهنگ معین

(گِ دِ ) [ معر. ] (ص مر. ) نگاهبان، نگهبان، حارس.

فرهنگ عمید

= گردبان

فرهنگ فارسی

نگاهبان نگهبان حارس.

ویکی واژه

نگاهبان، نگهبان، حارس.

جمله سازی با گرده بان

وقتی نوزادی برای اولین بار می‌خندد یک پری به دنیا می‌آید و به شکل یک قاصدک به سرزمین پیکسی هالو می‌رود. در آنجا پری باید استعدادش را کشف کند. پری‌ها با توجه به توانایی هایشان به چند دسته تقسیم می‌شوند: پری آب، پری باغبان، پری نور، پری حیوانات، پری‌ باد، پری محافظ، پری تعمیرکار، پری گرده بان، پری برفکی و...