پیل افکنی

لغت نامه دهخدا

پیل افکنی. [ اَ ک َ ] ( حامص مرکب ) عمل پیل افکن:
دگر ره سوی جنگ پرواز کرد
به پیل افکنی جنگ را ساز کرد.نظامی.

فرهنگ فارسی

عمل پیل افکن: دگر ره سوی جنگ پرواز کرد به پیل افکنی جنگ را ساز کرد. ( نظامی )

جمله سازی با پیل افکنی

شاه عشق است به پیل افکنی رخ بمن آرد چون کنم بیدق خود را که در این مرحله ماتم