پشان

لغت نامه دهخدا

پشان. [ پ َ ] ( اِ ) بمعنی چشان است و معنی چشان را در یک فرهنگ لفظ گذر نوشته بودند با ذال نقطه دار و در دو فرهنگ دیگر گزر با زای نقطه دار. واﷲ اعلم. ( برهان قاطع ). گرز که از سلاح جنگ است. عمود. و ظاهراً هیچ یک از دو معنی که صاحب برهان به پشان داده است صحیح نیست چه خود او در کلمه هزارجشان یعنی کرمةالبیضاء میگوید معنی آن هزارگز است چه چشان بمعنی گز باشد و اگر این دعوی صاحب برهان که میگویدپشان چشان است صحیح باشد نه لفظ گذر و نه لفظ گرز هیچیک صحیح نیست، بلکه هر دو مصحف گز است واﷲ اعلم.

جمله سازی با پشان

در دوران افشاریه و زندیه تا اواسط قاجاریه وضع ضرب سکه کم و بیش به همان صورت بود تا در سال ۱۲۸۲ هـ. ناصرالدین شاه دستور داد ضرابخانه‌ای با روش جدید از فرانسه خریداری و به ایران وارد شود و پس از وقفه‌ای دوازده ساله، ضرابخانه جدید در سال ۱۲۹۴ هـ به دستیاری پشان، مستشار اتریشی، کار خود را آغاز نمود.
در دوران افشاریه و زندیه تا اواسط قاجاریه وضع ضرب سکه کم و بیش به همان صورت بود تا در سال ۱۲۸۲ هـ. ناصرالدین شاه دستور داد ضرابخانه‌ای با روش جدید از فرانسه خریداری و به ایران وارد شود و پس از وقفه‌ای دوازده ساله، ضرابخانه جدید در سال ۱۲۹۴ هـ به دستیاری پشان، مستشار اتریشی، کار خود را آغاز نمود.