فرهنگ عمید
= پراکندن
= پراکندن
💡 چون تو به جعد عنبرین نافه چین پراکنی دامن و جیب گیتی از مشک ختن برآکنی
💡 در دل پاکان جمال حق گل خود روست تخم که گفتت بشوره زار پراکن
💡 هر جا همی ز بخشش تخمی پراکنی وز شکر و مدح هر جا خرمن کنی همی
💡 من به هوای یک سخن، تو همه تلخ بر زبان چند نمک پراکنی این جگر دو نیم را
💡 هر آنچه قارون می کرد زیر خاک اندر بسان خاک همی بر پراکنی تو کنون
💡 دریا و کان چو من بگدایی فتاده اند از بس که در پراکنی و زرفشان کنی