وزع
فرهنگ فارسی
دانشنامه اسلامی
معنی وَضَعَ: قرار داد - نهاد ("وضع"یعنی نهادن و متضاد رفع که به معنی بلند کردن و برداشتن است. همانگونه که در عبارت "وَﭐلسَّمَاءَ رَفَعَهَا "در مورد آسمان کلمه ی رفع را به کار برده و در عبارت "وَﭐلْأَرْضَ وَضَعَهَا لِلْأَنَامِ" از خلقت زمین تعبیر به وضع کرده است...
معنی یُوزَعُونَ: در جای خود نگهداری می شوند به نحوی که با دیگران تداخل نکنند (کلمه یوزعون از ماده وزع به معنای منع است و یا به قول بعضی دیگر، به معنای حبس میباشد و معنای آیه به طوری که گفتهاند: این است که برای سلیمان لشکرش جمع شد، لشکرها که از جن و انس و طیر بودند...
تکرار در قرآن: ۵(بار)
منع و حبس. «وَزَعَهُ عَنِالْاَمْرِ: وَحَبَسَهُ». برای سلیمان لشکریانش از جن و انس و پرنده جمع شدند و آنها از تفرق باز داشته میشدند یعنی تحت انضباظ بودند.. آن روز دشمنان خدا به سوی آتش جمع شوند و آنها باز داشته شوند از اینکه هرجا خواستند بروند. ایزاع: را الهام معنی کردهاند. خداوند به من الهام کن یا مرا حریص کن که شکر کنم بر نعمتیکه برمن و والدینم نعمت دادهای. گفتهاند «اَوْزَعَ بِالشَّیْء» یعنی حریص شد. طبرسی از زجاج نقل کرده: «اَوْزِعْنی» تأویلش در لغت آن است که: مرا از همه چیز جز از شکرت بازدار مرا بازدار از آنچه از تو دور میکند. راغب گوید: حقیقتش آن است که مرا به شکر حریص کن بطوریکه نفس خویش را از کفران باز دارم.
جمله سازی با وزع
واژه وزع به معنى حرص و علاقه شديد به چيزى آمده است كه انسان را از امور ديگر بازمى دارد.
اين دو آيه، از نظم دقيق حكومت سليمان خبر مى دهد. در آيهاول، واژه يوزعون از ماده وزع به معناى باز داشتن، آمده است.اين تعبير، هر گاه براى لشكر به كار رود، به اين معنا است كه مقدمه لشكر را نگاهدارند تا انتهايش به آن ملحق گردد و از پراكندگى و تشتت جلوگيرى شود. از اين كلمهاستفاده مى شود كه لشكريان سليمان هم بسيار زياد بوده اند و هم تحت نظامى خاص.(183)
يـوزعـون از ماده وزع (بر وزن جمع ) به معنى بازداشتن است، اين تعبير هر گاه در موردلشكر به كار رود به اين معنى است كه اول لشكر آن را نگاه دارند تا آخر لشكر به آنملحق گردد و از پراكندگى و تشتت آنها جلو - گيرى شود.