همسر حضرت زکریا علیه السلام

در میان قوم بنی‌اسرائیل، دو خواهر بزرگ‌زاده و والامقام به نام‌های حَنّه و اَشْیاع می‌زیستند. حضرت زکریا(ع) از اَشْیاع خواستگاری نمود و با وی پیمان زناشویی بست. سالیان متمادی سپری شد و آن‌ها به سنین کهنسالی رسیدند، اما صاحب فرزندی نشدند. روزی حضرت زکریا(ع) در محراب حضرت مریم(س) با غذاها و میوه‌های بهشتی مواجه گشت و این نشانه‌ای بود تا او بار دیگر به رحمت بی‌کران الهی امیدوار شود. بنابراین، با وجود کهولت سن خود و نازا بودن همسرش، به درگاه خداوند روی آورد و دعا کرد: «رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّهً طَیِّبَهً إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعَاءِ؛ پروردگارا! از جانب خویش، فرزند پاکیزه‌ای به من عطا فرما، که تو شنونده‌ی دعایی».

در آیات آغازین سوره‌ی مریم، داستان درخواست حضرت زکریا(ع) از پروردگار با تفصیل بیان شده و در خلال آن، دو بار به همسر ایشان اشاره می‌گردد. زکریا(ع) در مناجات مخفیانه‌ی خود با خداوند عرض کرد: «رَبِّ إِنِّی وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّی وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَیْبًا وَلَمْ أَکُنْ بِدُعَائِکَ رَبِّ شَقِیًّا؛ وَإِنِّی خِفْتُ الْمَوَالِیَ مِنْ وَرَائِی وَکَانَتِ امْرَأَتِی عَاقِرًا فَهَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا؛ یَرِثُنِی وَیَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیًّا». این آیات رحمت پروردگار را نسبت به بنده‌ی خود زکریا(ع) متجلی می‌سازد؛ هنگامی که او از سستی استخوان‌ها و سفیدی موی سر خود گواهی می‌دهد، اما تأکید می‌کند که هرگز از دعا به درگاه خدا ناامید نبوده است. او از بیم جانشینان پس از خود و نازایی همسرش می‌گوید و از خداوند می‌خواهد که ولی‌ای به او ببخشد تا وارث او و خاندان یعقوب(ع) باشد.

خداوند در پاسخ، او را به فرزندی به نام یحیی(ع) بشارت می‌دهد: «یَا زَکَرِیَّا إِنَّا نُبَشِّرُکَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ یَحْیَی لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِیًّا». حضرت زکریا(ع) از این بشارت شگفت‌زده می‌شود و با توجه به نازایی همسر و کهولت سن خود، می‌پرسد: «رَبِّ أَنَّی یَکُونُ لِی غُلَامٌ وَکَانَتِ امْرَأَتِی عَاقِرًا وَقَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْکِبَرِ عِتِیًّا؟» پروردگار در جواب تأکید می‌فرماید که این کار برای او آسان است: «کَذَلِکَ قَالَ رَبُّکَ هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ وَقَدْ خَلَقْتُکَ مِنْ قَبْلُ وَلَمْ تَکُ شَیْئًا». سپس، به درخواست زکریا(ع) برای نشانه، سه شب و روز سخن نگفتن با مردم به عنوان نشانه‌ی این وعده‌ی الهی معیّن می‌شود: «قَالَ رَبِّ اجْعَلْ لِی آیَةً قَالَ آیَتُکَ أَلَّا تُکَلِّمَ النَّاسَ ثَلَاثَ لَیَالٍ سَوِیًّا». این داستان، نمادی از قدرت بی‌منتهای خداوند و استجابت دعای بندگان صالح او در سخت‌ترین شرایط است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] در میان بنی اسرائیل دو خواهر برجسته و بزرگزاده وجود داشتند، یکی به نام «حَنّه» و دیگری به نام «اَشْیاع»، حضرت زکریا علیه السلام از اَشْیاع خواستگاری کرد و با او ازدواج نمود.
سالها گذشت و هر دو به سن پیری رسیدند ولی دارای فرزند نشدند. سرانجام زکریا علیه السلام در کنار محراب حضرت مریم علیه السلام غذاها و میوه‎های بهشتی را دید، دریافت که باید امیدوار به خدا بود، با این که خود و همسرش مسن بودند و همسرش نازا هم بود از درگاه خداوند تقاضای داشتن فرزند کرد: «رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیهً طَیبَهً إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعاءِ؛ خداوندا! از طرف خود فرزند پاکیزه‎ای (نیز) به من عطا فرما که تو دعا را می‎شنوی».
در آیات آغازین سوره مریم در خلال جریان درخواست حضرت زکریا علیه السلام، دو بار به همسر ایشان اشاره می شود: «ذِکْرُ رَحْمَةِ رَبِّکَ عَبْدَهُ زَکَرِیَّا؛ إِذْ نَادَی رَبَّهُ نِدَاء خَفِیًّا؛ قَالَ رَبِّ إِنِّی وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّی وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَیْبًا وَلَمْ أَکُن بِدُعَائِکَ رَبِّ شَقِیًّا؛ وَإِنِّی خِفْتُ الْمَوَالِیَ مِن وَرَائِی وَکَانَتِ امْرَأَتِی عَاقِرًا فَهَبْ لِی مِن لَّدُنکَ وَلِیًّا؛ یَرِثُنِی وَیَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیًّا؛ یَا زَکَرِیَّا إِنَّا نُبَشِّرُکَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ یَحْیَی لَمْ نَجْعَل لَّهُ مِن قَبْلُ سَمِیًّا؛ قَالَ رَبِّ أَنَّی یَکُونُ لِی غُلَامٌ وَکَانَتِ امْرَأَتِی عَاقِرًا وَقَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْکِبَرِ عِتِیًّا؛ قَالَ کَذَلِکَ قَالَ رَبُّکَ هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ وَقَدْ خَلَقْتُکَ مِن قَبْلُ وَلَمْ تَکُ شَیْئًا؛ قَالَ رَبِّ اجْعَل لِّی آیَةً قَالَ آیَتُکَ أَلَّا تُکَلِّمَ النَّاسَ ثَلَاثَ لَیَالٍ سَوِیًّا».
بیان، بخشایش پروردگارت بر بنده خود زکریا است؛ آنگاه که پروردگارش را در نهان ندا داد؛ گفت: ای پروردگار من، استخوان من سست گشته و سرم از پیری سفید شده است و هرگز در دعا به درگاه تو، ای پروردگار من بی بهره نبوده ام؛ من پس از مرگ خویش از خویشاوندانم بیمناکم و زنم نازاینده است مرا از جانب خود فرزندی عطا کن؛ که میراثبر من و میراثبر خاندان یعقوب باشد و او را ای پروردگار من، شایسته و پسندیده گردان؛ ای زکریا، ما تو را به پسری به نام یحیی مژده می دهیم از این پیش کسی را همنام او نساخته ایم؛ گفت: ای پروردگار من، مرا از کجا پسری باشد، حال آنکه زنم نازاینده است و من خود در پیری به پایان عمرم رسیده ام؛ گفت: پروردگارت این چنین گفته است: این برای من آسان است و تو را؛ گفت: ای پروردگارمن، به من نشانی بنمای گفت: نشان تو این است که سه شب و سه روز با مردم سخن نگویی.
پس از این طولی نکشید که همسر زکریا علیه السلام با این که عقیم و نازا بود اما خداوند به خاطر کمالاتی که داشت فرزندی به وی عنایت فرمود و پس از مدتی حضرت یحیی علیه السلام چشم به جهان گشود و حضرت زکریا و همسرش پس از سالها امید و آرزو دارای فرزندی مبارک شدند.
«رَبِّ لاتَذَرْنی فَرْداً وَ أَنْتَ خیْرُالوارِثینَ؛ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَوَهَبْنَا لَهُ یَحْیَی وَأَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ کَانُوا یُسَارِعُونَ فِی الْخَیْرَاتِ وَ یَدْعُونَنَا رَغَبًا وَ رَهَبًا وَ کَانُوا لَنَا خَاشِعِینَ»؛ بارالها، مرا تنها نگذار و تو بهترین وارثانی؛ پس او را اجابت نمودیم و یحیی را بدو بخشیدیم و همسرش را برای او شایسته کردیم زیرا آنان در کارهای نیک شتاب می نمودند و ما را از روی رغبت و بیم می خواندند و در برابر ما فروتن بودند.
در واقع خداوند از این رو آنها را مورد الطاف سرشارش قرار داد که در انجام نیکی‎ها شتاب می‎نمودند و همواره به خاطر عشق به رحمت خدا و ترس از عذاب او، او را می‎خواندند و خضوع و اخلاص خاصی در درِ خانه خدا داشتند.
یحیی علیه السلام همدم و مونس خوبی برای پدر و مادرش بود و عصای پیری آنها در جهت ظاهر و باطن به شمار می‎رفت و به راستی که آنها را از تنهایی بیرون آورد و یار و فرزند صالحی برای آنها شد.

جمله سازی با همسر حضرت زکریا علیه السلام

ام البنين، همسر حضرت على عليه السلام داراى چهار فرزند دلاور و فداكار بود كه همگى در ركاب برادر و امامشان حضرت اباعبدالله الحسين عليه السلام در كربلا حاضربودند.

5. آية الله حاج محمد ثقفى تهرانى (پدر همسر حضرت امام ) و...