نرگستان

لغت نامه دهخدا

نرگستان. [ ن َ گ ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش صومعه سرای شهرستان فومن، در 7هزارگزی شمال صومعه سرا، در جلگه معتدل هوائی واقع است و 703 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه ماسوله و گازرودبار، محصولش برنج و کنف و ماهی و توتون سیگار، شغل اهالی زراعت است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).

فرهنگ فارسی

ده دهستان مرکزی بخش صومعه سرا شهرستان فومن استان یکم. در ۷ کیلومتری شمال صومعه سرا جلگه معتدل ۷٠۳ تن سکنه دارد. رودخانه ماسوله و گاز رودبار آنرا مشروب میکند.
دهی از دهستان مرکزی بخش صومعه سرای شهرستان فومن و در ۷ هزار گزی شمال صومعه سرای در جلگه معتدل هوائی واقع است.

جمله سازی با نرگستان

ميرزا درصدد بود با گردآورى مجتهدان گيلانى در يك مبارزه با اشغالگران خارجى ودولت مستبد همه گيلانيان را به قيام فرا خواند. بدين منظور هيات اتحاد اسلام راتشكيل داد. همه اعضاى اين هيات روحانى بودند. آيه الله سيد عبدالوهاب صالح ضياءبرى رياست اتحاد اسلام را بر عهده داشت.(1447) بدين سان هسته اوليه نهضتجنگل در سال 1333 ق، در نرگستان (1448)شكل گرفت.(1449) هيات اتحاد اسلام مرامنامه اى در نه 9 ماده تصويب كرد كه براساس آن حكومت بايد در دست نمايندگان مردم باشد. مرامنامه داراى 34 ماده حقوقى، مدنى، انتخابات، كشاورزى، مالياتها، آموزش و پرورش، بهداشت و... بود.(1450)
نرگستان عبرتیم همه چشم ا‌زخود بپوش مژگان نیست