ناشاکر

لغت نامه دهخدا

ناشاکر. [ ک ِ ] ( ص مرکب )ناسپاس. کافرنعمت. که سپاسگزار نیست. کفور. که ناشکری می کند. مقابل شاکر، به معنی سپاسگزار:
گفتم ای باد اینک آنجارفت خواهم پیش او
تو مرا از شاعران ناشاکر فضلش مدان.فرخی.آنکه او شاکر بود باشد ز خیل الاکرمین
و آنکه ناشاکر بود باشد ز خیل الاَّخرین.منوچهری.رجوع به شاکر شود.

فرهنگ فارسی

(صفت ) آنکه سپاسگزار نیست حق ناشناس مقابل شاکر.

جمله سازی با ناشاکر

💡 وگر زانک ناشاکری ای عزیز دلیل است تقصیر تو بر سه چیز