متقطع

لغت نامه دهخدا

متقطع. [ م ُ ت َ ق َطْ طِ ] ( ع ص ) پاره پاره و بخش بخش گردیده. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). پاره پاره و بخش بخش گردیده.( ناظم الاطباء ). || شراب آمیخته با آب. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به تقطع شود.

جمله سازی با متقطع

در زیست‌شناسی، آرایه با پراکنش گسسته (انگلیسی: Disjunct distribution) یا پراکنش متقطع به آرایه‌ای گفته می‌شود که دارای دو یا چند گروه مرتبط است اما از نظر جغرافیایی در فواصل قابل توجه از هم قرار گرفته‌اند.
یک کمان نیمه نامتناهی است (مسیری غیر خود متقطع که نقطه شروع دارد ولی نقطه پایان ندارد)و γi دورهای دو به دو منفصل از هم هستند که دارای ویژگی‌های زیر اند: