لامیوس

لغت نامه دهخدا

لامیوس. ( اِخ ) نام سرداری از مردم اسپارت معاصر اردشیرسوم هخامنشی. قسمتی از فتوحات پادشاه مصر نِکتانِب قبل از جنگ با اردشیر سوم مرهون لیاقت این سردار و دیگر سرداران یونانی است. ( ایران باستان ج 2 ص 1175 ).

جمله سازی با لامیوس

💡 نکتانبوس دوم پادشاه مصر با بودن فزونی قشون ایران و مواقعی که سپاهیان داشتند، نترسید و برای جنگ حاضر شد. قوهٔ او مرکب بود از بیست هزار تن سپاه یونانی و از همان عده سپاهیان لیبیائی و شصت هزار تن مصری از طبقه جنگی‌ها و عده بی‌شمار از کشتی‌ها و کرجیها که برای جنگ در رود نیل تدارک کرده بودند. پادشاه مزبور کناره نیل را از سوی عربستان محکم کرده و به مسافت‌های کم از یکدیگر خندق‌هائی کنده و استحکاماتی ساخته بود. با بودن همهٔ این تهیه‌ها بواسطه بی‌مبالاتیش این جنگ را باخت. جهت شکست او بیشتر از بی‌تجربگی و نیز اشتباهی بود، که برای او دست داد، از جهت فتوحات پیشین خود در برابر ایرانی‌ها تصور می‌کرد، که سردار لایقی است و حال آنکه فتوحات سابقش از شایستگی سرداران یونانی او مانند دیوفانت آتنی و لامیوس اسپارتی بود. در نتیجه این اشتباه، پادشاه مصر فرماندهی را خود به تنهائی بر دوش گرفت و شکست خورد. او ساخلوهای نیرومند در دژهای گذارد و خودش در بالای سی‌هزار سپاهی مصری و پنجهزار یونانی و نصف سپاهیان لیبیائی مواضعی را اشغال کرد که بیش از هر جای دیگر ممکن بود، مورد حمله واقع شود.