دل بخواه

لغت نامه دهخدا

دل بخواه. [ دِ ب ِ خوا / خا ] ( ص مرکب ) دلبخواه. در تداول خانگی و عامه، اختیار. بی رعایت رسم و آئین و قانون. دلخواه: دل بخواه نیست که هرکس هرچه بخواهد بکند، یعنی در تحت قانون و نظاماتی است. مگر دلبخواه است ! جناغ ( جناب ) دلبخواه که با او نکشیده ایم. مگر جناغ دلبخواه با او کشیده ایم. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).

فرهنگ فارسی

دلبخواه. در تداول خانگی و عامه اختیار.

جمله سازی با دل بخواه

نه آبروی که گر خون دل بخواهی ریخت مخالفت نکنم آن کنم که فرمان است
كنيز اظهار مى كند چرا شتاب مى كنى ؟ بگذار خريدارى كه قلبم به وفا و صفاى او آرامگيرد و دل بخواه من باشد پيدا شود.
حج بکن و کام دل بخواه ز ایزد کانچه بخواهی تو بدهد ایزد ذوالمن
من از تو هیچ نخواهم جز آنچه بپسندی که دلپسند تو ای دوست دل بخواه من است