بررس

لغت نامه دهخدا

بررس. [ ب َرْ، رَ ] ( نف مرکب )بازرس. مفتش. ( یادداشت مؤلف ). || در اصطلاح اداری بر کسی اطلاق می کنند که نوشته ها و کتاب ها راغوررسی و مطالعه می کند و درباره آنها نظر می دهد.

فرهنگ عمید

رسیدگی کننده.

فرهنگ فارسی

بازرس مفتش.

جمله سازی با بررس

دو صورت هست مردم را به هر دو بنگر و بررس به چشم از روی پیدائش به گوش از جان پنهانش
گر نیست مر تو را زدل و صبر من خبر بررس زچشم تنگ و میان نزار خویش
تحلیل رگرسیونی فن و تکنیکی آماری برای بررسی و مدل‌سازی ارتباط بین متغیرها است. رگرسیون تقریباً در هر زمینه‌ای از جمله مهندسی، فیزیک، اقتصاد، مدیریت، علوم زیستی، بیولوژی و علوم اجتماعی برای برآورد و پیش‌بینی مورد نیاز است.
آن کنی از بی‌هشی کز شرم آن گر بررسی وقت هشیاری از انده روی چون طاعون کنی
۱۰. سال ۱۳۷۹: وزارت فرهنگ و آموزش عالی به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری تغییر نام داد و وظایف برنامه‌ریزی، ارزیابی و نظارت، بررسی و تدوین سیاست‌ها و اولویتهای راهبردی در حوزه‌های تحقیقات و فناوری به وظایف وزارتخانه مذکور افزوده شد.
شخصیت اول این داستان، یکی از دانشجویان دانشگاه پرینستون، در روابط اجتماعی و عاشقانه خود آن‌قدر خودخواه و مغرور است که همیشه به مشکل برمی‌خورد. به عبارتی این رمان به بررسی برخی از اصول اخلاقی جوانان در دوران بعد از جنگ جهانی اول می‌پردازد.