بافل

لغت نامه دهخدا

بافل. [ ف َ ] ( ص ) احمق. سفیه. نادان. ( ناظم الاطباء ). اماظاهراً همان باقل است که به اشتباه چنین ضبط شده.

جمله سازی با بافل

اتاقک آنکوی آکوستیک اتاقی است که برای جذب هر چه بیشتر صدا طراحی شده است. دیوارها از تعدادی حفره با مواد بسیار جذبی تشکیل شده اند که به گونه ای چیده شده اند که کسری از صدایی که منعکس می کنند به جای برگشتن به اتاق، به سمت یک بافل دیگر هدایت می شود. این باعث می شود که محفظه تقریباً فاقد پژواک باشد که برای اندازه گیری سطح فشار صوتی یک منبع و برای آزمایش ها و اندازه گیری های مختلف دیگر مفید است.
بافل طالبانی سیاستمدار اهل عراق می‌باشد. او متولد ۱۹۷۳ در بیروت است. سمت کنونی وی ریاست اتحادیه میهنی کردستان است.
بافل یکی از اجزا راکتورهای شیمیایی یا مبدل‌های حرارتی است که وظیفه ایجاد نوعی آشفتگی به منظور تغییر در شکل حرکت مایع در مخزن یا جلوگیری از سر ریز شدن مایع از داخل مخزن استفاده می‌شود. در رآکتور شیمیایی، بافل ها اغلب به دیواره داخلی متصل شده و میزان اختلاط مواد را بالا می‌برد و در نتیجه افزایش انتقال حرارت و سرعت واکنش‌های شیمیایی در داخل رآکتور به وجود می‌آید.
"حلقه ها" از پایین توسط یک پیستون کوتاه مهر و موم می‌شوند. پس از اینکه "حل کردن" تمام می‌شود، پیستون کمی جمع می‌شود، و اجازه می‌دهد پوسته شکیل‌گرفته نرم شود. سپس هوای "ضد دمیدن" از طریق پیستون بالا می‌آید تا پاریسون را ایجاد کند. بافل به بالا می‌رود و جای خالی باز می‌شود. پاریسون توسط "بازوی دهانه حلقه" که به وسیله "پایان‌کاری" نگه داشته می‌شود، با یک قوس به "کناره قالب" معکوس می‌شود.