پيامبر اندكى بعد قانون اساسى مدينه را نوشت و در آن دموكراسى شگفتى براى كليهآحاد مردم مدينه تدارك ديد. آزادى در عقايد فصلى از اين دستور بود. يهوديان در عقايد ومراسم شان آزاد بودند و در مسائل اجتماعى - تدافعى شهر مسئوليت داشتند.
تـو كـه خوب از قدرت من آگاهى، تو كه ميوه هاى بهشتى را در فصلى كه در دنيا شبيهآن وجود نداشت در كنار محراب عبادت خويش ديده اى، تو كه آواى فرشتگان را كه شهادتبـه پـاكـيـت مى دادند شنيده اى، تو كه ميدانى جدت آدم از خاك آفريده شد، اين چه تعجباست كه از اين خبر دارى ؟!
دوم: نسخه اى است كه شيخ كفعمى در كتاب (بلد الامين ) روايت كرده از آن جناب (امام هادىعليه السلام ). و در هر فصلى از فصول آن فقراتى دارد كه در جامعه معروفه نيست ومجموعا شايد به قدر خمسى بيشتر باشد و مجلسى در بحار ملتفت نشدند كهنقل كنند، با آنكه روايت شده است.
و نـيـز بـه خـاطـر اهـمـيـت ايـن مـوضـوع است كه فصلى در روايات اسلامى تحت اين عنوانگـشـوده شـده اسـت كـه اگـر يـكـسـال مـسـلمـانـان بـخـواهـنـد حـج راتعطيل كنند بر حكومت اسلامى واجب است كه با زور آنها را به مكه بفرستد.