هرزه لا

لغت نامه دهخدا

هرزه لا. [ هََ زَ / زِ ] ( نف مرکب ) هرزه لای. هرزه درای. هرزه خای. هرزه گو. یاوه گوی:
غورک بی مغز را صفرا بشورید و بگفت
ای مموه باژگونه یافه گوی هرزه لا.سنائی.گر ترا طعنی کند ز ایشان مگیر از بهر آنک
مردم بیمار باشد یافه گوی و هرزه لا.سنایی.مسیحم که گاه از یهودی هراسم
گه از راهب هرزه لا میگریزم.خاقانی.رجوع به هرزه لای شود.

جمله سازی با هرزه لا

💡 (ويللكل همزة لمزة )(416) ((واى بر هر عيب جوى هرزه زبان.))

💡 خبر از غبن ندارد چو تویی هرزه درای هر چه گفتیم و شنیدیم عبث بود عبث

💡 در و بام اوج عزت چقدر شکست پستی که غبار هرزه تاز من و ما بلند کردم

💡 نیم از هرزه‌نالان چون جرس در وادی عشقش ز فریادی به منزل می‌رسانم کاروان‌ها را

💡 قـسـمـت ديـگـرى روى خاكهائى مى ريزد كه عمق زيادى دارد ولى در لابلاى آن بذرها علفهـرزه هاى مزاحم موجود است، اين بذرها نمو مى كند و ريشه مى دواند ولى به زودى خارهاو علف هرزه ها بر آنها مى پيچد و آنها را خفه مى كند.

💡 ((اگر زياده روى در سخن شما (شعار تو خالى )، هرزه چرانى دردل شما (پر كردن ذهن از امور واهى ) نبود هر چه من مى بينم شما هم مى ديديد و هر چه منمى شنوم شما هم مى شنيديد.)) (379)

بررسی یعنی چه؟
بررسی یعنی چه؟
محنت یعنی چه؟
محنت یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز