لغت نامه دهخدا
سن رسیدگی. [ س ِ رَ دَ / دِ ] ( حامص مرکب ) حالت و چگونگی سن رسیده. به زاد برآمدگی. بلوغ. سن رشد.
سن رسیدگی. [ س ِ رَ دَ / دِ ] ( حامص مرکب ) حالت و چگونگی سن رسیده. به زاد برآمدگی. بلوغ. سن رشد.
حالت و چگونگی سن رسیده. به زاد بر آمدگی.
💡 در اوایل قرن بیستم، ضرب و شتم همسر هنوز امری عادی و ابزاری قابل قبول برای اثبات تسلط مرد بود. اگرچه سازمانهایی مانند فدراسیون زنان سراسر چین توسط حزب کمونیست چین تأسیس شد، اما این سازمانهای دولتی برای رسیدگی به مسائل خشونت خانگی در اواسط قرن بیستم کاری انجام ندادند.
💡 این دهستان بر روی آبرفتهای رودخانه شور و چند رودخانه فصلی دیگر شکل گرفته و معادن شن در اطراف آن پیدا میشوند. با اجرای طرح هادی در اوایل دهه هفتاد قسمتهای زیادی از بافت تاریخی روستاها تخریب شدهاست. قنوات متعددی در دهستان وجود دارد که به علت عدم رسیدگی مناسب و تأسیس چاههای بسیار در بالادست کمآب یا خشک شدهاند.
💡 به منظور بسط و گسترش دانش روزنامهنگاری و در راستای سیاستهای خصوصیسازی، در سال ۱۳۸۴ دبیرخانه آموزشگاههای آزاد روزنامهنگاری و گرافیک مطبوعاتی در معاونت آموزشی تشکیل گردید که کار رسیدگی، صدور مجوز، نظارت بر تأسیس و فعالیت آموزشگاههای آزاد روزنامهنگاری و گرافیک مطبوعاتی را برعهده دارد.
💡 آجودان (به فرانسوی: adjudant) یا فریار امیر یا افسری است که مقامات بلندپایه کشوری و لشکری را در امور مختلف، برای پیشبرد وظایف آنان یاری میکند. در بسیاری کشورها آجودان ویژه رسیدگی به امور شخصی پادشاه، رئیسجمهور یا نخستوزیر را بر عهده دارد.