اسفاه

لغت نامه دهخدا

اسفاه. [ اَ س َ ] ( ع صوت ) اسف به معنی اندوه و غم است و در ( وا ) اسفاه الف و هاء برای ندبه است و بمعنی تأسف و افسوس مستعمل است. ( غیاث اللغات ). رجوع به اَسَفا و اَسَفی ̍ شود.
اسفاه. [ اِ ] ( ع مص ) بسیار خورانیدن شراب را و سیر ناکردن. ( منتهی الارب ). در تاج العروس آمده: و من المجاز، سفه الشراب سَفَهاً؛ اذا اکثر منه فلم یرو. و از باب افعال نیاورده است.

فرهنگ فارسی

بسیار خورانیدن شراب و سیرنا کردن

جمله سازی با اسفاه

یک نفس حاسدان بی‌نفست برنیاورده جز که وا اسفاه
... و همچنین گفته‌اند که اصل لفظ نام اصفهان، اسفاهان بود، چرا که در ایام فرس، گودرزبن گشواد بر آن مستولی و مالک بود و هر وقت که پای اقتدار در رکاب استظهار آوردی هشتاد پسر صلبی او با او سوار گشتند، همه سواران جنگی فرزانه و جملگی دلاوران فرهنگی مردانه زیارت بر احفاد و اشیاع و عباد و اتباع چون سوار می‌شدند مردم می‌گفتند اسفاهان، یعنی لشکر، تداول کلام، عوام اصفهان را بدان نام نهاد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
باری یعنی چه؟
باری یعنی چه؟
کردار یعنی چه؟
کردار یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز