بازجای
جمله سازی با بازجای
سه منزل بدش با سپه رهنمای ورا کرد بدرود و شد بازجای
دل آمد سپه را همه بازجای سراسر سوی رزم کردند رای
چو چشم افگند سوی آتش بجای بماند، گریزان شود بازجای
چو شاه جهان باز شد بازجای به پور مهین داد فرخ همای
زن و مرد با کودک و چارپای بدرّند و گردند پس بازجای
شه شام شد شادمان بازجای بشد ایمن از کار آن دلربای