یتیم دریا

لغت نامه دهخدا

یتیم دریا. [ ی َ م ِ دَرْ ]( ترکیب اضافی، اِ مرکب ) کنایه از مروارید بزرگی است که ثانی و مانند نداشته باشد. ( برهان ) ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

کنایه از مروارید بزرگی است که ثانی و مانند نداشته باشد

جمله سازی با یتیم دریا

💡 در بحر در آ درّ یتیم از ما جو آن درّ یتیم از چنین دریا جو

💡 در یتیم محیط نبوتی شاها رسانده است به دریا نسب ترا گوهر

💡 جا دهد گل را به گلشن باغبان بهر گلاب پرورد دریا صدف را از پی در یتیم

💡 در کدامین صدفت جا بود ای در یتیم دیده ای نیست که اندر طلبت دریا نیست

💡 ای دُرّ یتیم، دیده دریا از تو آه از تو و ناله سینه فرسا از تو

💡 دریا اگرچه در یتیم اندرو بود با کف تو حقیرترست از یکی شمر