کینه سرشت

عبارت کینه‌ سرشت به کسی گفته می‌شود که ذاتاً و سرشتی کینه‌توز و کینه‌دار است؛ یعنی فردی که دشمنی و کینه را در دل دارد و به آسانی آن را فراموش نمی‌کند یا نمی‌بخشد. این ویژگی نشان‌دهنده یک خصیصه عمیق و پایدار در شخصیت فرد است که برخلاف رفتارهای گذرا، ریشه در ذات و سرشت او دارد و معمولاً باعث می‌شود که این فرد به راحتی از کینه و کدورت‌ها نگذرد و روابطش با دیگران تحت تأثیر این خصیصه قرار گیرد.

معنی دقیق 

کینه‌ سرشت کسی است که کینه‌جویی و دشمنی در نهاد و سرشت او قرار دارد و به راحتی از کینه و دشمنی دل نمی‌کَند و خصومت را در دل نگه می‌دارد. این شخص طبیعتاً و به طور ذاتی کینه‌توز است و این رفتار نه نتیجه یک اتفاق خاص، بلکه بخشی از شخصیت و طبیعت او به شمار می‌آید. چنین فردی معمولاً خاطرات تلخ و رنجش‌ها را به سختی فراموش می‌کند و این امر می‌تواند به ایجاد فاصله و تنش در روابط اجتماعی منجر شود.

معادل‌ها و توضیحات

کینه‌توز، کینه‌دار و دشمن‌خوی از جمله واژه‌هایی هستند که بار معنایی مشابهی دارند و برای توصیف افرادی به کار می‌روند که به سختی دل از کینه و کدورت‌ها می‌گشایند. این معادل‌ها تاکید می‌کنند که این ویژگی رفتاری نه تنها یک حالت موقتی بلکه بخشی از طبع و سرشت فرد است و باعث دشواری در تعاملات و روابط میان فردی می‌شود. بنابراین، به کار بردن این عبارت بار معنایی منفی دارد و نشان‌دهنده خصیصه‌ای است که می‌تواند مانع سازندگی و صلح در روابط شود.

لغت نامه دهخدا

کینه سرشت. [ ن َ / ن ِ س ِ رِ ] ( ص مرکب ) کینه توز.کینه دار. آنکه دشمنی نهفته در دل دارد و به آسانی نمی زداید. آنکه کینه جویی در نهاد وی است:
به عقیدت جهود کینه سرشت
مارنیرنگ و اژدهای کنشت.نظامی.

جملاتی از کلمه کینه سرشت

برآورد نصوح از کینه خشت چه خشتی که از تیر بودش سرشت