لغت نامه دهخدا
پوزش گفتن. [ زِ گ ُ ت َ ] ( مص مرکب ) بزبان آوردن پوزش. توبه کردن:
دگر آنکه گفتی که پوزش بگوی
کنون توبه کن راه یزدان بجوی...فردوسی.و رجوع به پوزش شود.
پوزش گفتن. [ زِ گ ُ ت َ ] ( مص مرکب ) بزبان آوردن پوزش. توبه کردن:
دگر آنکه گفتی که پوزش بگوی
کنون توبه کن راه یزدان بجوی...فردوسی.و رجوع به پوزش شود.
( مصدر )۱-بزبان آوردن پوزشعرض معذرت. ۲ - توبه کردن.
💡 نه در پوزش سخن گفتن توانم نه بی تو ره به کار خویش دانم