په پشت

لغت نامه دهخدا

پهپشت. [ پ َ پ ُ ] ( اِخ ) موضعی به هزار جریب مازندران. ( سفرنامه رابینو ص 123 بخش انگلیسی ).

جمله سازی با په پشت

از دل و جان هرکه با تو دل ندارد چون الف از بن دندان به خدمت پشت چون لام آورد
کهان به جودش پشت دوتاه راست کنند مهان به خدمت او پشتها کنند دوتاه
به دوران‌ها چو من عاشق نرست از مغرب و مشرق بپرس از پیر گردونی که چون من پشت خم دارد
آيـا صـلح كردن با كسى كه بعد خنجر را از پشت محكم تر خواهد زد شرافتمندانه است؟
آرى انسان نبايد از حوادث دهر و از قضا و قدرهائيكه در پشت پرده است ايمن نشسته، وبا نهايت غفلت و غرور سر گرم دنيا باشد.
رفته رفته زن شود بر پشت آن شوهر سوار ریش او را گیرد و گوید که سربارش کم است
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
شی یعنی چه؟
شی یعنی چه؟
مرسوله یعنی چه؟
مرسوله یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز