نیکو مزاج

لغت نامه دهخدا

نیکومزاج. [ م ِ ] ( ص مرکب ) نیک مزاج. ( فرهنگ فارسی معین ). نیک محضر. خوش محضر. خوش مشرب.

فرهنگ فارسی

(صفت ) ۱ - آنکه دارای مزاج سالمی است. ۲ - خوش خوی خوش مشرب.

جمله سازی با نیکو مزاج

مزاج را دل او راستی‌ کند تعلیم طِباع‌ را کف او نیکوی کند تلقین