نیروی کار در دوره محمدرضاشاه

در دوران پهلوی دوم، جایگاه ایران در تقسیم کار جهانی و همچنین وضعیت طبقهٔ کارگر دستخوش دگرگونی‌های عمیقی شد. هم‌گام با تحولات اقتصاد جهانی و تأثیرپذیری از آن، روند صنعتی‌سازی در کشور شتاب گرفت و به تدریج صنایع سنتی به صنایع ماشینی و نوین تبدیل شد. این تحول، باعث انسجام و پویایی بیشتر طبقهٔ کارگر و افزایش شمار نیروی کار صنعتی شد. با این حال، اگرچه رشد کمی این طبقه همراه با توسعهٔ صنعتی ایران ادامه یافت، ولی بهبود چشمگیر و مناسبی در وضعیت معیشتی و رفاهی آنان پدید نیامد.

در فاصلهٔ سال‌های ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۰ خورشیدی، تغییرات و بهبودهای نسبی در حوزه‌هایی مانند بیمه، بهداشت و سطح زندگی کارگران در مقایسه با ادوار پیشین به وجود آمد. با این وجود، این پیشرفت‌ها در شرایط جدید، هرگز با استانداردهای بین‌المللی و انتظارات برآمده از توسعهٔ صنعتی همخوانی نداشت. در واقع، با تشدید روند انباشت سرمایه بین سال‌های ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۶، سرمایه‌داران در جهت افزایش سود خود، به کاهش هزینه‌ها از جمله دستمزد کارگران تمایل یافتند. حتی در بازهٔ سال‌های ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۶ که بیشترین افزایش دستمزدها در بخش صنایع بزرگ رخ داد، سرانهٔ مزد و حقوق کارکنان کارگاه‌های بزرگ صنعتی به قیمت ثابت، تنها ۵۴/۳ درصد رشد داشت.

در زمینهٔ اشتغال نیز، طی سال‌های ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۶، شمار شاغلان در بخش صنعت به حدود ۶۸۰٬۰۰۰ نفر رسید که از این تعداد، ۵۸۰٬۰۰۰ نفر در قالب نیروی مزدبگیر در مؤسسات صنعتی مشغول به کار شدند و ۱۰۰٬۰۰۰ نفر باقی‌مانده صاحب کارگاه بودند. در این میان، بخش ساختمان به عنوان نمونه‌ای بارز از جذب نیروی کار مزدبگیر ظاهر شد؛ اما کارگران این بخش در مقایسه با بخش صنعت، چه از منظر اقتصادی و چه از نظر پایگاه سیاسی، از ثبات و امنیت کمتری برخوردار بودند.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] جایگاه ایران در تقسیم کار جهانی و وضعیت طبقه کارگر دستخوش تعییرات و دگرگونی های عمیقی شد و به تدریج در دوران محمدرضا پهلوی صنایع سنتی به صنایع ماشینی تبدیل شده و هم گام با این تحول طبقه کارگر نیز انسجام و پویایی بیشتری یافت. اما اگر چه رشد این طبقه هم پای تحولات صنعتی ایران ادامه یافت؛ اما تغییرات و تحولات عمده و مناسبی در وضعیت معیشتیی و رفاه آنان پدید نیامد.
در آغاز سلطنت محمدرضا پهلوی و وضعیت اجتماعی و اقتصادی این طبقه نیز دچار تحولات و دگرگونی های عمده ای شد. تحولاتی که در سایر نقاط جهان از نقطه نظر اقتصادی به وجود آمده بود، بر شرایط اقتصادی و سیاسی ایران تاثیر گذاشت و جایگاه ایران در تقسیم کار جهانی وضعیت طبقه کارگر را نیز دستخوش تعییرات و دگرگونی های عمیق کرد و به تدریج در دوران محمدرضا پهلوی صنایع سنتی به صنایع ماشینی تبدیل شده و هم گام با این تحول طبقه کارگر نیز انسجام و پویایی بیشتری یافت.
وضعیت کارگران در دوره محمدرضا شاه
اما اگر چه رشد این طبقه هم پای تحولات صنعتی ایران ادامه یافت؛ اما تغییرات و تحولات عمده و مناسبی در وضعیت معیشتیی و رفاه آنان پدید نیامد. البته در حد فاصل سال های ۱۳۴۰ تا۱۳۵۰ تغییرات و بهبود نسبی در وضعیت بیمه و بهداشت و سطح زندگی کارگران در مقایسه با دوران های قبل به وجود آمد. منتهی این تغییرات در شرایط جدید به هیچ وجه متناسب با شرایط و استانداردهای بین اللمللی نبود. با تحولات عمده سرمایه و انباشت آن در حد فاصل سال های ۱۳۴۲ تا ۵۶ تلاش سرمایه داران در جهت افزایش هر چه بیشتر سود ناشی از سرمایه گذاری، آنان را به سوی کاهش هزینه ها و از آن جمله کاهش میزان دستمزد کارگران کشاند. در فاصله سال های ۵۳ تا ۵۶ که بیشترین افزایش در سطح دستمزدها به ویژه در بخش صنایع بزرگ صورت گرفت سرانه مزد و حقوق پرداختی به کارکنان کارگاه های بزرگ صنعتی به قیمت ثابت بیشتر از ۵۴.۳ درصد افزایش پیدا نکرد. در حد فاصل سال های ۱۳۵۱ تا ۵۶ میزان اشتغال در صنایع تا رقم ۶۸۰۰۰۰ نفر بالا رفت که از این میان ۵۸۰۰۰۰ نفر به وسیله موسسات صنعتی استخدام شدند و ۱۰۰۰۰ نفر بقیه صاحب کارخانه خود بودند. قلمرو فعالیت های ساختمانی بهترین نمونه اشتغال مزد بگیران بود و طبقه کارگز در این بخش در مقایشه با بخش صنایع چه از نظر اقتصادی و چه از نظر سیاسی از ثبات کمتری برخوردار بود.
مراکز عمده کارگری
مراکز کارگری ایران در واقع همان مناطقی بود که از سابق در آنها صنایع دستی و کانون های فعالیت های تجاری شکل گرفت. ایلات و عشایر و روستاییان و دهقانان یکی از بهترین منابع تامین طبقه کارگر ایران در دوره پهلوی دوم بودند؛ اما منابع دیگری نیز به تامین و تقویت این طبقه کمک می کردند که بهترین آنان پیشه وران بودند. هجوم پیشه وران به مراکز صنعتی در حقیقت به علت ورود کالاهای خارجی در بازار ایران بود که این امر به نوعی حرفه بومی ایران را نیز تحت تاثیر قرار می داد. بدین ترتیب صنایع بومی مانند تولید پارچه های پنبه ای، ابریشمی و پشمی گرفتار رقابت با کالاهای خارجی می شدند؛ بنابراین شاخه های مختلف این صنایع که تاب مقاومت در مقابل هجوم کالاهای خارجی را نداشتند، از گردونه رقابت حذف و بدین ترتیب چندین هزار کارگز به بخش صنایع روی آوردند. توده های فقیر شهری منبع دیگر تامین طبقه کارگر صنعتی بودند که در حقیقت قشر عظیمی از ثروتمندان را تشکیل می دادند. عمده ترین مناطق صنعتی و کارگری عبارت بودند از تهران، اصفهان، تبریز و خوزستان اما با ایجاد و توسعه صنایع مدرن تر در دوران پهلوی طبعا مناطق جدیدی نیز به این ها افزوده شد. بررسی ارقام سازمان آمار ایران نشان می دهد که استان مرکزی عمده ترین کانون نیروی کار صنعتی بوده است. در سال ۱۳۵۰ در این استان ۲۲درصد جمعیت شاغل کشور به کار اشتغال داشته اند و از این تعداد ۲۴ درصد آنها در صنایع کارخانه ای آذربایجان شرقی ۹.۵ درصد، اصفهان ۶۰۶ درصد، مازندران ۶درصد، فارس ۵.۸ درصد و خوزستان ۵.۳ این پراکندگی جمعیت کارگری نشان دهنده رشد مناطق صنعتی در ایران می باشد.
فعالیت اتحادیه های کارگری
...

جمله سازی با نیروی کار در دوره محمدرضاشاه

با این وجود، نسبت زنان در نیروی کار در سال‌های اخیر افزایش یافته‌است: طبق گزارش بانک جهانی، در سال ۱۹۹۰ زنان ۳۶٫۳ درصد از نیروی کار را تشکیل می‌دادند، در حالی که تا سال ۲۰۱۶ آنها ۴۲٫۱ درصد را تشکیل می‌دادند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فصاحت
فصاحت
اگزجره
اگزجره
کصخل
کصخل
جستجو
جستجو