نخ کلافه

لغت نامه دهخدا

نخ کلافه. [ ن َ خ ِ ک َ ف َ / ف ِ ] ( ترکیب اضافی، اِ مرکب ) نخ کلاف. رجوع به نخ کلاف و کلاف و کلافه شود.

فرهنگ فارسی

نخ کلاف

جمله سازی با نخ کلافه

💡 شاید روز اول کمی کلافه باشید آن هم عادی است مغز و بدن انسان برای هر چیزی اولش گارد دارد مثلاً وقتی روز اول ورزش می‌کنید سریع خسته می‌شوید و آنقدر احساس درد دارید که همان‌جا می‌گویید دیگر ادامه نمی‌دهم. پس جا نزنید و صبر کنید تا مغزتان خودش را وفق دهد.

💡 واشینگتن پست در گزارشی به گفته نزدیکان دونالد ترامپ نوشت که او از دست جان بولتون کلافه شده‌است. زیرا ترامپ به دنبال گفتگوی مستقیم و مذاکره با رهبران ایران است، اما در عوض برخی از جمله بولتون بر طبل جنگ با ایران می‌کوبند. بولتون متهم است که با اغراق در اسناد و گزارش‌ها دربارهٔ ایران در تلاش است تا دو کشور را به یک رویارویی نظامی بکشاند.

💡 جرج برای رهایی از دست مادربزرگ اعصاب خردکن و بدجنس خود و زخم زبان‌های ابلهانه اش، از داروهای موجود در خانه، لوازم آرایش مادرش و داروهای دامی پدرش استفاده می‌کند و با جوشاندن آن‌ها و ساختن یک داروی معجزه گر، سعی می‌کند کلک این مادربزرگ کلافه‌کننده را بکند و هنوز نمی‌داند که این رشته چه سر درازی دارد

💡 مثال زده شده، قصد لاگ اندازی ورود به توابع را دارد. بدون وجود بافنده، برنامه‌نویس باید به صورت دستی تمام این لاگ‌ها را در توابع مورد نیاز قرار می‌داد، که مشخصا در یک برنامه‌ی واقعی امری به مراتب زمانگیر و کلافه‌کننده است. در هر تابع، با توجه به صوابدید کدی مختص آن تابع تولید می‌شود.

💡 شاید روز اول کمی کلافه باشید آن هم عادی است مغز و بدن انسان برای هر چیزی اولش گارد دارد مثلاً وقتی روز اول ورزش می‌کنید سریع خسته می‌شوید و آنقدر احساس درد دارید که همان‌جا می‌گویید دیگر ادامه نمی‌دهم. پس جا نزنید و صبر کنید تا مغزتان خودش را وفق دهد.

💡 امّا از دیگر سو، خود اروس هم کلافه و درمانده شده بود، چراکه او نیز با تمام وجود به پسیخه عشق می‌ورزید. پس وقتی که اروس، پسیخه را دید که پس از تماس با آن بخار مرموز از هوش رفته و به خواب جادویی فرورفته‌است، به سوی او پر کشید و بیدارش کرد.