نخ تابی

لغت نامه دهخدا

نخ تابی. [ ن َ ] ( حامص مرکب ) عمل نخ تاب. نخ ریسی.

فرهنگ فارسی

عمل وشغل نخ تاب نخ ریس.

جمله سازی با نخ تابی

دست بی تابی مبادا کوته از جیب دلم در محبت کم مبادا یکدم از چشمم تری
تابی عجب ز دست فلک خورد محتشم دست فراق چون به گریبان ما رسید
آتشم افسرده روی و در چراغم نم نبود بی جمالت خانه بی آب و تابی داشتم