ملک بان

لغت نامه دهخدا

ملک بان. [ م ُ ] ( ص مرکب، اِ مرکب ) نگهبان ملک. حافظ مملکت. کشوردار. فرمانروا:
ملک بانان را نشاید روز وشب
گاهی اندر خمر و گاهی در خمار.سعدی.

فرهنگ فارسی

نگهبان ملک حافظ مملکت. کشور دار.

جمله سازی با ملک بان

پس از پیروزی در جنگ صلیبی اول و تسخیر اورشلیم و تشکیل پادشاهی اورشلیم و قلمروهای وابسته، این پادشاهی تازه‌تأسیس دریافت که سازمان نیروهای نظامی خود، توان مقابله با نیروهای مسلمان از لحاظ مقدار نیرو را ندارد و نیروهای نظامی باقی‌مانده از جنگ اول، در حدود سه‌هزار سواره‌نظام و پیاده‌نظام بودند، که به صورت نیروهای دفاعی درآمدند. پادشاهی اورشلیم برای رفع این مشکل، تصمیم گرفت که اقدام به اقتباس مدل اصلاح‌شدهٔ سیستم فئودالی غرب اروپا کند. طبق این الگوی جدید، منابع تأمین نیروی پادشاهی اورشلیم از جهاتی با ساختار اروپای غربی متفاوت شد. نخستین منبع تأمین نیروی نظامی سپاه صلیبیون — که مشابه با الگوی اروپایی بود — لِوی (Levy: نیروها و سربازان به خدمت گرفته شده از فئودال‌ها) بودند، که ستون اصلی سپاه صلیبی را تشکیل می‌دادند. پادشاه وظیفه داشت در ازای خدمت سالیانهٔ آن‌ها، روزانه به آن‌ها مواجب بپردازد و غذای آن‌ها را نیز تأمین کند. دیگر منبع صلیبیون برای تأمین نیرو در شهر و دژها، آریره بان (Arrière ban) بودند. آریره بان به افرادی گفته می‌شد که به سن جنگیدن و برداشتن سلاح رسیده بودند و در شرایط خاص و با اعلان پادشاه، به خدمت سپاه درمی‌آمدند. این نیروها با توجه به تعداد آن و در قیاس با نیروهای نظامی فئودالی، از تجهیزات و مهارت‌های نظامی کمتری برخوردار بودند. دیگر نیروهای تشکیل‌دهندهٔ سپاه صلیبی که مشابه ساختار فئودالی بود، شوالیه‌های تیول‌دار بودند که پادشاه در ازای خدمت آن‌ها، به شوالیه‌ها زمین و ملک می‌داد. طبق منابع، در هنگام نبرد حطین، حدود ۶۳۵ تا ۷۵۰ شوالیه به پادشاه اورشلیم — به‌جز شاهزاده‌نشین انطاکیه و کنت‌نشین تریپولی که شوالیه‌ای از آن‌ها در سپاه نبود — خدمت می‌کردند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
زرگری
زرگری
خاص
خاص
عضو
عضو
هول
هول