لغت نامه دهخدا
قط خوردن. [ ق َ خوَرْ / خُرْ دَ ] ( مص مرکب ) بریده شدن هرچه باشد، یا بر پهنا بریده شدن. ( آنندراج ).
- قط خوردن قلم؛ اصلاح سرقلمهای نی به وسیله چاقوی قلمتراش.
قط خوردن. [ ق َ خوَرْ / خُرْ دَ ] ( مص مرکب ) بریده شدن هرچه باشد، یا بر پهنا بریده شدن. ( آنندراج ).
- قط خوردن قلم؛ اصلاح سرقلمهای نی به وسیله چاقوی قلمتراش.
💡 وجود اکسیدکنندهها غالباً اثر زیادی بر روی تمایل به ترک خوردن دارد. بهطور مثال، وجود اکسیژن حل شده یا اکسید کنندههای دیگر لازمه ترک خوردن فولادهای زنگ نزن آستنیتی در محلولهای کلردار میباشد و اگر اکسیژن حذف گردد، شکست اتفاق نخواهد افتاد.