فقه برده داری

فقه برده‌داری در اندیشه اسلامی به مجموعه‌ای از قوانین و احکام مربوط به روابط میان برده و مالک او گفته می‌شود. این بخش از فقه اسلامی انعکاسی از شرایط اجتماعی و اقتصادی صدر اسلام است، زمانی که برده‌داری در بیشتر جوامع رواج داشت و نیاز به تنظیم حقوق و تکالیف دو طرف وجود داشت. به همین دلیل، موضوع بردگی در ابواب گوناگون فقهی مطرح شده و از نگاه یک نهاد حقوقی و اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته است.

در منابع فقهی، برای بردگان احکام مستقلی با عناوین خاص در نظر گرفته نشده، اما بخش‌های مختلفی از فقه به صورت پراکنده به این موضوع پرداخته‌اند. برخی از این مباحث شامل احکام آزادی بردگان، خرید و فروش آنان، یا مسئولیت‌های حقوقی و جزایی ایشان است. حتی گاه موضوعاتی مانند اقرار یا جنایت برده در فصول جداگانه بررسی شده تا جایگاه حقوقی آنان در جامعه اسلامی مشخص شود. این نشان می‌دهد که برده، هرچند جایگاهی فرودست داشته، اما در نظام فقهی نادیده گرفته نشده است.

اسلام به‌طور کامل برده‌داری را لغو نکرد، اما مسیر محدودسازی و زوال تدریجی آن را ترسیم کرد. از جمله، راه‌های برده‌گیری محدود شد و توصیه‌های مکرر به آزادسازی بردگان در متون دینی انعکاس یافت. بدین ترتیب، نگاه فقهی به برده‌داری بر مبنای کاهش فشارها و حرکت به سوی رهایی بردگان شکل گرفت. هدف اصلی این رویکرد، انسانی‌تر کردن وضعیت موجود و فراهم ساختن زمینه‌ای برای محو تدریجی بردگی در جامعه اسلامی بود.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] در فقه اسلامی احکام بسیاری درباره برده و برده داری بیان شده است و این حاکی از رواج برده داری در جامعه صدر اسلام دارد.
احکام بردگان و بردگی ـ با توجه به رواج برده داری در جامعه صدر اسلام و نیاز به وضع مقرّرات برای آن ـ بخش عمده ای از منابع فقهی را تشکیل داده است.
در این منابع، بیشترِ احکام یاد شده زیر عناوین و ابواب آزادسازی برده (از جمله: عِتْق، تدبیر، مکاتبه و استیلاد) آمده و بقیّه، به تناسب موضوع، در ضمن دیگر کتب و ابواب فقهی درج شده است.
جای گاه عبد در ابواب فقهی
در منابع فقهی، کتاب یا بابی با عنوان بردگی یا استرقاق و مانند این ها وجود ندارد، تنها برخی منابع پاره ای از احکام ویژه بردگان را در فصول و ابوابی خاص گرد آورده اند، مانندِ جنایة العبد، جنایة المُکاتَب، اقرار العبد، شراء العبد المأذون و بیعه، کتاب الولاء، کتاب الابق، و کتاب الاستبراء.
با این همه، معدودی از فقها، از جمله سیوطی شافعی در الاشباه والنظائر و ابن نُجَیم حنفی در الاشباه والنظائر خود، تلاش کرده اند که احکام متعدد راجع به بردگان را در یک جا گرد آورند و برخی دیگر، مانند بزدوی حنفی در کتاب معروف خود اصول بزدوی کوشیده اند که علاوه بر این، اصول و ضوابط کلّی بردگی را در اسلام از احکام یاد شده استخراج و تبیین کنند.
روش مقابله اسلام با برده داری
به نظر برخی دانشمندان، به سبب واقعیات جامعه صدر اسلام و نیز مسئله اسیران جنگی کافر در قرآن و سنت و به تبع آنها در فقه، بردگی که جنبه رسمی و نهادی داشت یک سره نفی نشد، بلکه با تشریع احکامی درباره محدود کردن راه های برده گرفتن (استرقاق)، رعایت حقوق مشروع و انسانی بردگان و تشویق و تأکید به آزادسازی برده (عتق یا اِعتاق)، بردگی شکلی مطلوب و انسانی به خود گرفت و در مسیر محدودیت و زوال افتاد.