غریبی کردن
فرهنگ معین
فرهنگ فارسی
ویکی واژه
بیگانگی کردن.
ترسیدن طفل از شخص ناشناس.
جمله سازی با غریبی کردن
از بلا دادن غریبی را فرج بهتر از کردن به پای لنگ حج
بخشی از این املاک با مصادرهٔ مستقیم، دیگری از طریق نقل و انتقال مشکوک اموال دولتی و بخشی دیگر از طرق آبیاری زمینهای بایر و سرانجام بخشی نیز با مجبور کردن زمینداران بزرگ و کوچک برای فروش زمینهایشان به قیمت اسمی، به دست آمده بود. در همان اوایل سال ۱۹۳۲/۱۳۱۱، سفارت بریتانیا گزارش داد که «رضاشاه حرص غریبی نسبت به زمین دارد، طوریکه همهٔ خانوادهها را روانهٔ زندان میکرد، مگر اینکه با فروش املاکشان به وی موافقت کنند».