عشق امیز

لغت نامه دهخدا

( عشق آمیز ) عشق آمیز. [ ع ِ ] ( ن مف ) آمیخته به عشق: در اثنای رقعه کلمات دلاویز و سخنان عشق آمیز درج کرد. ( سندبادنامه ص 103 ).

فرهنگ فارسی

( عشق آمیز ) آمیخته به عشق: و در اثنای رقعه کلمات دلاویز و سخنان عشق آمیز درج کرد

جمله سازی با عشق امیز

💡 از سرِ کُه سیلهای تیزرو وز تن ما جان عشق آمیز رو

💡 می ده ای ساقی که می به درد عشق آمیز را زنده کن در می پرستی سنت پرویز را

💡 به عشق آمیز تا بنمایدت جام جهان بین را به شرط آنکه ننمایی به عقل مصلحت بینش