عذر به دست اور

لغت نامه دهخدا

( عذر به دست آور••• ) عذر به دست آوردن. [ع ُ ب ِ دَ وَ دَ ] ( مص مرکب ) بهانه پیدا کردن جهت اعتذار. راه فرار یافتن برای گناه که مرتکب شده است.

جمله سازی با عذر به دست اور

پرسد سبب بیخودی از مهر و من از بیم در عذر به خون غلتم و گفتار ندانم
گناه و عذر به هم بود و این نبود شگفت که در میان دو لشکر چنین بود بسیار
تو بی‌گناه کشی کن که ایستاده به عذر به روز عرض جزا حایل گناه توام
حضرت فرمود: ((خدا تو را بيامرزد، نماز را ازاول وقت بدون عذر به تاءخير نيانداز. بر تو باد خواندن نماز دراول وقت.))
گو عذر به پیش آر که بر عذر گنه درّ چون گوش بگیرد همه گویند یتیم است
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
استخاره کن استخاره کن فال درخت فال درخت فال فنجان فال فنجان فال نوستراداموس فال نوستراداموس