عاشق لو

لغت نامه دهخدا

عاشق لو. [ ش ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان منجوان بخش خداآفرین شهرستان تبریز واقع در 26هزار و پانصدگزی جنوب باختری خداآفرین و 30 هزارو پانصد گزی شوسه اهر به کلیبر. محلی کوهستانی گرمسیر و مالاریایی است و 305 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه قره سو و ارس و چشمه تأمین میشود و محصول عمده آن غلات و پنبه و شغل اهالی زراعت و گله داری است وراه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).

فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان منجوان بخش خدا آفرین شهرستان تبریز واقع در ۲۶ هزار و پانصد گزی جنوب باختری خدا آفرین و ۳٠ هزار و پانصد گزی شوسه اهر به کلبیر.

جمله سازی با عاشق لو

در سال ۲۰۲۱، او کار روی مجموعهٔ تلویزیونی یکی از ما را آغاز کرد که در آن شخصیت حوا، دختر یک خانواده مسلمان ترک را به تصویر می کشید که عاشق آدام، پسر یک خانواده مسیحی ایرلندی می شود. این مجموعۀ تلویزیونی از شبکه شو تی‌وی پخش شد.
# مسجد، هم نشانگر افراد غايب و بى اعتنا به امّت است و هم نشانگر عاشقان به خداونداست.
پرهیز چون نمی کند از خون عاشقان چشم ترا سزاست که بیمار مانده است
تو هم ای عاشق چو جرمت گشت فاش آب و روغن ترک کن اشکسته باش
در سال 1786، او با ماریا کازوی، یک نوازنده 27 ساله ایتالیایی-انگلیسی موفق و متاهل آشنا شد و عاشق او شد.
ای نام عاشق‌سوز تو ورد زبان‌ها وی یاد جان‌افروز تو آرام جان‌ها