لغت نامه دهخدا
سپنج گاه. [ س ِ پ َ ] ( اِ مرکب ) چراگاه:
می گشت بهر سپنج گاهی
مونس نه بجز دریغ و آهی.نظامی.
سپنج گاه. [ س ِ پ َ ] ( اِ مرکب ) چراگاه:
می گشت بهر سپنج گاهی
مونس نه بجز دریغ و آهی.نظامی.
چراگاه
💡 توئی خوان سپنج و غافل از خود بمانده گاه در نیکی و گه بد
💡 گهی شادکامی دهد گاه رنج بود شادی و رنج هر دو سپنج