( سنگ در آب افکن••• ) سنگ در آب افکندن. [ س َ دَ اَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) در جائی تمکن کردن و جای خود گرفتن. ( آنندراج ): گرم سنگ و آبی نهی در جواب چو کوه افکنم سنگ خود را در آب.نظامی ( از آنندراج ). || پوشیدن. پنهان کردن. ( غیاث ). کنایه از پوشیدن و پنهان کردن. ( آنندراج ): سنگی در آب زندگی ما فکندعشق ما را برون ز دایره ماه و سال کرد.ملا قاسم مشهدی ( از آنندراج ).
جمله سازی با سنگ در اب افکن
دادی بتان را آب و رنگ در سینه دل مانند سنگ در شستشان دام بلا از زلف و خط و خالها
و گرداگرد مشهد مبارک ديوارى از سنگ در غايت محكمى احداث فرمودند و غماى آن را به سفالو از آب باران محفوظ ساختند.
تعداد زیادی کارخانه سنگبری و انبار سنگ در این منطقه وجود دارد. سنگ گرانیتی مروارید و سنگ گرانیتی نهبندان بیشترین سهم از بازار سنگ این منطقه را دارد.
پای سعی دیگران آمد گر از صحرا به سنگ در وطن آمد مرا از خواب سنگین پا به سنگ
چو خواستم که کنم نسبتش بلعل و عقیق لب تو ناطقه را سنگ در دهان انداخت
همیلتون سنگ را نماد اسکاتلند میدانست و بسیاری از مردم اسکاتلند نیز باور دارند که این سنگ در تاریخ این کشور نقش مهمی دارد.