لغت نامه دهخدا
ساچمه ریز. [ م َ / م ِ ] ( نف مرکب ) آنکه ساچمه ریزد. صاچمه ریز. رجوع به ساچمه شود.
ساچمه ریز. [ م َ / م ِ ] ( نف مرکب ) آنکه ساچمه ریزد. صاچمه ریز. رجوع به ساچمه شود.
( اسم ) خرده ساچمه صاچمه ریزه.
💡 اگر بر بلبرینگها فشار زیادی وارد شود ساچمههای داخل آن خرد میشود بنابرین از بلبرینگهای ساچمه ای که ساچمههای ریز دارند در فشارهای کم استفاده میشود و برای فشارهای زیاد از بلبرینگهایی که دارای ساچمههای گرد تخته ای هستند استفاده میشود که به آنها بلبرینگهای غلتکی میگویند به نوعی از آن دارای غلتک نازکی هستند یاتاقان سوزنی میگویند.