راست قلم

لغت نامه دهخدا

راست قلم. [ ق َ ل َ ] ( ص مرکب ) که قلم راست دارد. که خامه از کجی دور دارد. که جز راست ننویسد.نویسنده ای که محاسب درست و متدین باشد. ( از آنندراج ). کاتب و نویسنده راست و درست نویس، و محاسب درست حساب. ( ناظم الاطباء ): و فرمود تا بهر ولایتی بیتکچی جلد برود و مجموع آن ملک دیه دیه مفصل بنویسد... و در بند توفیر و تکسیر نباشد... بیتکچیان بر موجب فرموده بولایت رفتند و هرچند مردم تمام معتمد و راست قلم کم یافت شود بقدر امکان کوشیده قوانین ولایات نوشتند و آوردند. ( تاریخ غازانی چ انگلستان ص 253 ).

فرهنگ فارسی

که قلم راست دارد که خامه از کجی دور دارد که جز راست ننویسد.

جمله سازی با راست قلم

💡 یال سمت راست آرم، یک خوشه گندم به شکل داس و یال سمت چپ آرم، داس به‌عنوان ابزار پایه جمع‌آوری دسترنج کشاورزان است. شعار «همه با هم» این آرم نماد همدلی مردم و وحدت در خدمت‌رسانی از سوی این وزارت‌خانه است. کلمه «جهاد» با تأکید بیشتر و با قلم درشت‌تر در وسط آرم درج شده‌است که نماد روحیه جهادی در آبادانی و تولید کشور است. کل شاکله این نشان به شکل دایره، نمادی از کشاورزی در عرصه کره خاکی است.

💡 در دفتر کتاب نه بینی قلمی راست تا خامه تهمت را بر، نامه مجال است

💡 راست گویی که به جز به کف تو بر آفریده نشد بنان قلم

💡 معنی از لفظ تنک مایه نگردد راضی تا نجنبد قلم راست حسابی که مراست

پومپویر یعنی چه؟
پومپویر یعنی چه؟
چوخ یعنی چه؟
چوخ یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز