لغت نامه دهخدا
دوگرگین. [ دُ گ َرْ ] ( ص مرکب ) مخفف دگرگون. ( لغت محلی شوشتر ). || کنایه از بدگمانی و بدفطنگی است. ( لغت محلی شوشتر ).
دوگرگین. [ دُ گ َرْ ] ( ص مرکب ) مخفف دگرگون. ( لغت محلی شوشتر ). || کنایه از بدگمانی و بدفطنگی است. ( لغت محلی شوشتر ).
مخفف دگرگون.
💡 رو به خیار و کدو نهند چو رستم پشت به خیل عدو کنند چو گرگین
💡 چو طوس و فریبرز و گودرز و گیو چو رهام و گرگین و گردان نیو
💡 گرگین میلاد طبق روایات بنیانگذار شهر لار از توابع استان فارس در کشور ایران میباشد[نیازمند منبع].
💡 لاله و گل چهره از شرم تو رنگین کرده اند یوسفی، بهر همین نام تو گرگین کرده اند
💡 تپه گاورچال در شهرستان قزوین، بخش مرکزی، روستای گرگین واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۳۸۰ با شمارهٔ ثبت ۵۵۸۷ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
💡 میران سپاهت همه چون بهمن و بهرام گردان مصافت همه چون بیژن و گرگین